مجله خبری سرمایه گذاری اهرم
Loading...

نتایج جستجو

بازگشت
بازگشت

خستگی بلاکچین و واقع‌بینی نسبت به فناوری

خستگی بلاکچین و واقع‌بینی نسبت به فناوری
نوشته شده توسط هدی کاظمی نسب
|
۱۵ مهر، ۱۴۰۴

مقدمه

در سال‌های اخیر، کمتر کسی است که نام بلاک‌چین را نشنیده باشد. از فناوری پشت بیت‌کوین و ارزهای دیجیتال گرفته تا وعده‌های تحول‌آفرین در صنایع مختلف، بلاک‌چین با سرعت خیره‌کننده‌ای به صدر اخبار فناوری رسید. در ابتدا، این فناوری به عنوان راه‌حلی برای تقریباً تمام مشکلات جهان، از مدیریت زنجیره تأمین تا رأی‌گیری‌های امن، مطرح شد. این دوره از هیجان و تبلیغات، منجر به رشد بی‌سابقه پروژه‌ها و سرمایه‌گذاری‌ها شد. با این حال، با گذشت زمان، بسیاری از این وعده‌ها محقق نشدند و پروژه‌ها یکی پس از دیگری با شکست مواجه شدند. در نتیجه، یک پدیده جدید و مهم در اکوسیستم فناوری ظهور کرد: خستگی بلاک‌چین (Blockchain Fatigue). این مفهوم، بیانگر یک حالت سرخوردگی، بی‌اعتمادی و خستگی عمومی نسبت به فناوری بلاک‌چین است که پس از دوره اولیه هیجان و اغراق به وجود آمده است.



خستگی بلاک‌چین چیست؟

 
 

برای درک عمیق این مفهوم، ابتدا باید آن را تعریف کرده و علائم آن را بشناسیم.


تعریف ساده مفهوم خستگی بلاک‌چین

خستگی بلاک‌چین به حالتی روانی و رفتاری در میان افراد، شرکت‌ها و حتی سرمایه‌گذاران گفته می‌شود که در آن، علاقه و اشتیاق اولیه به فناوری بلاک‌چین به دلیل عدم تحقق وعده‌ها، پیچیدگی‌های فنی، و شکست‌های مکرر، کاهش یافته و جای خود را به بی‌تفاوتی و شک و تردید می‌دهد. این پدیده، در واقع واکنشی طبیعی به چرخه‌های معمول در فناوری‌های نوظهور است. پس از یک دوره پرهیاهو که انتظار می‌رود فناوری جدید تمام مشکلات را حل کند، با فرارسیدن واقعیت‌های سخت، جامعه به مرحله سرخوردگی می‌رسد. خستگی بلاک‌چین دقیقاً همین مرحله را نشان می‌دهد، جایی که دیگر صرف وجود کلمه بلاک‌چین در نام یک پروژه، باعث جلب توجه و سرمایه‌گذاری نمی‌شود.


چرخه هیجان و سرخوردگی در فناوری‌های نوظهور

پدیده خستگی بلاک‌چین را می‌توان به خوبی با چرخه هیجان گارتنر (Gartner Hype Cycle) توضیح داد که روند پذیرش هر فناوری جدیدی را به تصویر می‌کشد. این چرخه با اوج انتظارات اغراق‌آمیز آغاز می‌شود، جایی که فناوری با سروصدای زیاد معرفی شده و انتظارات غیرواقعی از آن شکل می‌گیرد. در پی آن، مرحله سرخوردگی فرا می‌رسد که در آن پروژه‌ها در برآورده کردن وعده‌ها شکست می‌خورند و علاقه عمومی فروکش می‌کند. سپس، مرحله روشنگری با مشخص شدن فناوری‌های واقعی و کاربردهای عملی آغاز می‌شود و در نهایت، فناوری به فلات بهره‌وری رسیده و به طور گسترده پذیرفته می‌شود. خستگی بلاک‌چین دقیقاً در مرحله دوم، یعنی مرحله سرخوردگی، اتفاق می‌افتد و به جای اینکه یک نشانه از شکست نهایی بلاک‌چین باشد، در واقع یک مرحله ضروری و طبیعی برای بلوغ و پایداری آن محسوب می‌شود.


علائم و نشانه‌های خستگی بلاک‌چین

علائم خستگی بلاک‌چین در بخش‌های مختلف اکوسیستم قابل مشاهده است. از جمله این علائم می‌توان به بی‌تفاوتی رسانه‌ها اشاره کرد؛ رسانه‌ها دیگر مانند گذشته به هر پروژه کوچک بلاک‌چین اهمیت نمی‌دهند. این روند با کاهش سرمایه‌گذاری همراه شده است، چرا که سرمایه‌گذاران به دنبال راه‌حل‌های واقعی هستند و به سادگی به پروژه‌های صرفاً مبتنی بر بلاک‌چین سرمایه تزریق نمی‌کنند. این کاهش سرمایه‌گذاری، خود به افزایش شک و تردید عمومی منجر شده است؛ به طوری که مردم و کسب‌وکارها به جای پذیرش کورکورانه، به صورت جدی مزایای واقعی استفاده از بلاک‌چین را زیر سوال می‌برند. این پدیده با شکست پروژه‌های بزرگ به اوج خود می‌رسد؛ پروژه‌هایی که با تبلیغات فراوان راه‌اندازی شده بودند، به دلیل عدم دست‌یابی به اهداف خود، یا متوقف شده‌اند یا با مشکلات جدی روبرو شده‌اند.



دلایل اصلی خستگی بلاک‌چین  

خستگی بلاک‌چین یک پدیده تصادفی نیست و دلایل مشخصی دارد که ریشه در خود اکوسیستم دارد.


پیچیدگی فنی و تجربه کاربری ضعیف

یکی از بزرگترین موانع در پذیرش عمومی بلاک‌چین، پیچیدگی فنی آن است. مفاهیم پایه آن، مانند کلید خصوصی، کلید عمومی، نانس، هش و قراردادهای هوشمند اغلب برای کاربران عادی دشوار و گیج‌کننده هستند. این پیچیدگی، باعث شده است که کاربران در استفاده از کیف پول‌ها، انجام تراکنش‌ها و کار با اپلیکیشن‌های غیرمتمرکز (Decentralized Applications یا DApps) با چالش‌های زیادی مواجه شوند تجربه کاربری بسیاری از پروژه‌های بلاک‌چین، به مراتب ضعیف‌تر از معادل‌های متمرکز آن‌هاست و همین ضعف در طراحی، کاربران را به سادگی از آن منصرف می‌کند.


وعده‌های بزرگ و نتایج کوچک

در دوره اولیه، بسیاری از شرکت‌ها و پروژه‌ها، وعده‌های بزرگی از تحول کامل در صنایع مختلف، از بانکداری تا پزشکی، دادند. اما در عمل، بسیاری از آن‌ها نتوانستند به این وعده‌ها عمل کنند. برخی پروژه‌ها، صرفاً یک لایه بلاک‌چین غیرضروری به سیستم‌های موجود اضافه کردند که نه تنها مشکل را حل نکرد، بلکه آن را پیچیده‌تر و پرهزینه‌تر ساخت. این شکاف عمیق بین «انتظارات غیرواقعی» و «نتایج کوچک و ناچیز»، به تدریج باعث از بین رفتن اعتماد عمومی و ایجاد حس سرخوردگی شد.


کاربردهای غیرضروری و استفاده نابجا از فناوری

یک دلیل مهم دیگر برای خستگی بلاک‌چین، استفاده نابجا از این فناوری در مواردی است که نیازی به آن نیست. در دوره تبلیغات بلاک‌چین، بسیاری از شرکت‌ها برای اینکه خود را «مدرن» نشان دهند، از بلاک‌چین در پروژه‌هایی استفاده کردند که به سادگی با یک پایگاه داده متمرکز نیز قابل انجام بود. این پروژه‌ها نه تنها هیچ مزیت واقعی به ارمغان نیاوردند، بلکه به دلیل هزینه‌های بالاتر، سرعت کمتر و پیچیدگی بیشتر، با شکست مواجه شدند. استفاده از بلاک‌چین برای حل مشکلات اشتباه، به اعتبار کل فناوری لطمه زد.


نوسانات بازار و عدم قطعیت‌های قانونی

نوسانات شدید بازار ارزهای دیجیتال و پروژه‌های مبتنی بر بلاک‌چین، به ویژه در سال‌های اخیر، باعث ضرر و زیان بسیاری از سرمایه‌گذاران شده است. این نوسانات، به طور مستقیم بر اعتماد به اکوسیستم تأثیر گذاشته است. علاوه بر این، عدم قطعیت‌های قانونی و چارچوب‌های نامشخص در بسیاری از کشورها، شرکت‌ها و سرمایه‌گذاران بزرگ را از ورود به این حوزه باز داشته است. این مسائل، به نوبه خود، رکود و خستگی در بلاک‌چین را تشدید کرده‌اند.



پیامدهای خستگی بلاک‌چین

خستگی بلاک‌چین فقط یک احساس نیست، بلکه پیامدهای اصلی بر کل اکوسیستم دارد.


کاهش سرمایه‌گذاری و فرار سرمایه

یکی از بارزترین پیامدهای خستگی بلاک‌چین، کاهش سرمایه‌گذاری در پروژه‌های جدید است. سرمایه‌گذاران به جای اینکه به دنبال پروژه‌های پرهیاهو باشند، اکنون با احتیاط بیشتری عمل می‌کنند و تنها به پروژه‌هایی با مدل کسب‌وکار محکم و کاربردهای واقعی علاقه‌مند هستند. این امر، منجر به فرار سرمایه‌های سوداگرانه و متمرکز شدن منابع بر پروژه‌های پایدارتر شده است. در حالی که این پدیده ممکن است در کوتاه‌مدت باعث رکود شود، در بلندمدت به رشد سالم‌تر اکوسیستم کمک می‌کند.


کند شدن روند نوآوری و پذیرش عمومی

با کاهش سرمایه‌گذاری و شک و تردید عمومی، روند نوآوری در حوزه بلاک‌چین نیز کند شده است. شرکت‌ها و شرکت‌های نوپا، دیگر به راحتی نمی‌توانند برای ایده‌های خود سرمایه جذب کنند و این امر، باعث کاهش تعداد پروژه‌های جدید می‌شود. علاوه بر این، عدم پذیرش عمومی نیز به دلیل ناامیدی از کاربردهای قبلی و پیچیدگی‌های فنی، با سرعت کمتری پیش می‌رود. این روند می‌تواند رشد و تأثیرگذاری بلندمدت فناوری بلاک‌چین را به تأخیر بیندازد.


ضربه به اعتبار و تصویر کلی فناوری

مهم‌ترین پیامد خستگی بلاک‌چین، ضربه به اعتبار و تصویر عمومی این فناوری است. سال‌ها وعده‌های غیرواقعی، کلاهبرداری‌ها و شکست پروژه‌ها، باعث شده است که بسیاری از افراد، بلاک‌چین را یک فناوری بی‌فایده یا حتی یک طرح کلاهبرداری بدانند. این دیدگاه منفی، کار را برای پروژه‌های واقعی و ارزشمند دشوارتر می‌سازد و آن‌ها را مجبور می‌کند تا تلاش بیشتری برای اثبات ارزش خود انجام دهند. برای بازیابی این اعتماد، نیاز به پروژه‌های موفق و کاربردهای آشکار است.



راهکارهای غلبه بر خستگی بلاک‌چین

 
 

با وجود چالش‌ها، راه‌هایی برای غلبه بر خستگی بلاک‌چین و بازگرداندن اعتماد به اکوسیستم وجود دارد.


تمرکز بر کاربردهای واقعی و حل مشکلات اصلی

راه حل اصلی برای خستگی بلاک‌چین، واقع‌گرایی است. به جای تلاش برای حل تمام مشکلات جهان، پروژه‌ها باید بر روی حل یک مشکل مشخص تمرکز کنند. استفاده از بلاک‌چین در مواردی مانند ردیابی زنجیره تأمین، مدیریت هویت دیجیتال، یا سیستم‌های رأی‌گیری آنلاین، نمونه‌هایی از کاربردهای واقعی هستند. این پروژه‌ها باید ارزشی را ارائه دهند که با فناوری‌های سنتی قابل دستیابی نیست و به کاربران نشان دهند که بلاک‌چین واقعاً می‌تواند زندگی آن‌ها را بهبود بخشد.


بهبود تجربه کاربری و سادگی در استفاده

برای پذیرش عمومی، فناوری بلاک‌چین باید برای کاربران عادی قابل استفاده باشد. پروژه‌ها باید بر روی تجربه کاربری (UX) تمرکز کنند و رابط‌های کاربری ساده‌تری طراحی نمایند. این امر شامل ساخت کیف پول‌هایی با رابط کاربرپسند، ساده‌سازی فرآیندهای پیچیده مانند پرداخت کارمزدها، و پنهان کردن جزئیات فنی پیچیده از دید کاربر است. تنها با سادگی در استفاده، می‌توان انتظار داشت که عموم مردم از این فناوری استفاده کنند.


آموزش و آگاهی‌بخشی صحیح به جامعه

یکی دیگر از راه‌های مهم مقابله با خستگی بلاک‌چین، آموزش صحیح است. بسیاری از انتظارات غیرواقعی و سوءتفاهم‌ها به دلیل فقدان دانش کافی در مورد این فناوری است. با ارائه آموزش‌های کاربردی و محتوای آموزشی قابل فهم، می‌توان به مردم کمک کرد تا تفاوت بین پروژه‌های واقعی و پروژه‌های تبلیغاتی را درک کنند. این آموزش باید بر روی مزایای واقعی بلاک‌چین، محدودیت‌ها و ریسک‌های آن تمرکز داشته باشد.


همکاری با نهادهای قانونی و ایجاد چارچوب‌های مشخص

بلاک‌چین برای رشد پایدار، به همکاری با نهادهای قانونی و دولتی نیاز دارد. ایجاد چارچوب‌های قانونی مشخص برای ارزهای دیجیتال و قراردادهای هوشمند، می‌تواند اعتماد سرمایه‌گذاران و شرکت‌های بزرگ را جلب کرده و به آن‌ها اجازه دهد تا با اطمینان بیشتری به این حوزه وارد شوند. این امر همچنین به مبارزه با کلاهبرداری‌ها و پروژه‌های مخرب کمک می‌کند و به اعتبار کل اکوسیستم می‌افزاید.



آیا بلاک‌چین از این مرحله عبور خواهد کرد؟  

پدیده خستگی بلاک‌چین پایان راه نیست، بلکه آغاز یک مسیر جدید برای این فناوری است.


حرکت از هیجان به سوی بلوغ و پایداری

خستگی بلاک‌چین را می‌توان به عنوان یک فیلتر طبیعی در نظر گرفت که پروژه‌های ضعیف و غیرضروری را از اکوسیستم حذف کرده و فضای لازم را برای پروژه‌های جدی و ارزشمند ایجاد می‌کند. در این مرحله، اکوسیستم به سمت بلوغ و پایداری حرکت می‌کند. سرمایه‌گذاران هوشمند، توسعه‌دهندگان متعهد و کاربران واقع‌بین، به دنبال راه‌حل‌هایی هستند که واقعاً کار کنند و ارزش واقعی ایجاد کنند. این امر، به رشد آرام‌تر اما مطمئن‌تر بلاک‌چین در بلندمدت منجر خواهد شد.


ظهور نسل جدیدی از پروژه‌ها با رویکرد واقع‌بینانه

در حال حاضر، شاهد ظهور نسل جدیدی از پروژه‌های بلاک‌چین هستیم که رویکردی واقع‌بینانه دارند. این پروژه‌ها به جای تمرکز بر تبلیغات و وعده‌های بزرگ، بر روی حل مشکلات خاص، بهبود تجربه کاربری و ارائه راه‌حل‌های عملی تمرکز می‌کنند. این پروژه‌ها در حوزه‌هایی مانند اقتصاد غیرمتمرکز (DeFi)، توکن‌های غیرمثلی (NFTs) و وب ۳.۰ (Web 3.0) در حال ارائه نوآوری‌های واقعی هستند. این نسل از پروژه‌ها، شانس بیشتری برای پذیرش عمومی و موفقیت پایدار دارند.



نتیجه‌گیری

خستگی بلاک‌چین یک پدیده طبیعی و قابل پیش‌بینی است که در نتیجه دوره اولیه هیجان و انتظارات غیرواقعی در مورد این فناوری به وجود آمده است. این پدیده، ناشی از پیچیدگی فنی، وعده‌های بزرگ و نتایج کوچک، و استفاده نابجا از فناوری در کاربردهای غیرضروری است. با این حال، خستگی بلاک‌چین به معنای پایان این فناوری نیست، بلکه یک مرحله ضروری برای بلوغ و تکامل آن است. راهکار غلبه بر این پدیده، در واقع‌گرایی، بهبود تجربه کاربری، آموزش صحیح و تمرکز بر کاربردهای واقعی نهفته است. بلاک‌چین با عبور از این مرحله، به یک فناوری پایدارتر، متمرکزتر و در نهایت، تأثیرگذارتر تبدیل خواهد شد که می‌تواند به وعده‌های واقعی خود عمل کند و آینده‌ای غیرمتمرکز را برای ما رقم بزند.

اشتراک گذاری:
کپی شد